بحران آب، جنگ های نه چندان دور از انتظار در خلیج فارس
امروزه جنس تهدیدات دیگر مختص به تهدید نظامی نیست و ابعاد بسیاری، از نیازهای زیستی مردم جهان بر نظامهای اجتماعی و سیاسی تأثیری مستقیم می گذارند. جدیدترین جنبه از این منظر که کمتر از سایر جنبهها موردتوجه قرار گرفته است، امنیت محیطزیست و منابع آبی است. مفهوم محیطزیست دربرگیرنده کلیه اجزای زنده و غیرزنده کره زمین - اتمسفر، بیوسفر، لیتوسفر و استراتوسفر - می باشد و منازعه بر سر آن ممکن است به یکی از اشکال منازعه بر سر قدرت، منازعه در اثر فقر، منازعه ناشی از اختلال در فرآیندهای زیستمحیطی و منازعه بر سر آب رخ دهد. دراینبین، شرایط تصفیه آب بسیاردشوار، انتقال آن بسیارگران و پرهزینه و جایگزینی آن غیرممکن می باشد؛ همچنین چگونگی استفاده مشترک و بهینه از منابع آب شیرین موجود در جهان،که هم محدود و آسیبپذیر بوده و میتواند تعیینکننده وضع صلح یا جنگ در عصر حاضر باشد؛ امری که در منطقه خلیجفارس به یک بحران و چالش اساسی پایدار تبدیلشده است.
مفهوم هیدروپلیتیک که خود شاخهای از علم جغرافیای سیاسی است و به مطالعه نقش آب در رفتارهای سیاسی، مناسبات و مناقشات دولتها در مقیاس محلی، منطقهای و فرا منطقه ای میپردازد، در پی آن است که، پیامدهای کمبود منابع آب شیرین و تنش بر سر آن را در مقیاس منطقه خلیجفارس مورد مطالعه قرار داده و برای این پرسش پاسخی درخور بیابد، چه ارتباطی بین کمبود منابع آب شیرین و منافع و امنیت ملی کشور در منطقه خلیجفارس وجود دارد؟
البته امنیت پدیده کیفی است که برحسب درجهبندیهای عمدتاً ذهنی قابل توصیف است. اغلب امنیت را به معنای نبود تهدیدات و خطرتعریف میکنند. امروزه از تهدیدات زیستمحیطی، بهعنوان یکی از تهدیدات نوین امنیت ملی یاد میشود. نگرانی فزاینده در مورد آینده بشر و تأثیر منفی تخریب محیطزیست بر زندگی انسان باعث شده که مشکلات زیست محیطی اهمیتی روزافزون در سیاست ملی و بینالمللی پیدا کند. مرکز مطالعات استراتژیک واشنگتن در سال ۱۹۸۸ پیشبینی کرد بود که در قرن بیست و یکم بهجای نفت، آب یکی از عوامل اصلی منازعه در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس خواهد بود و در این کشورها محور تصمیمگیری سیاسی- اقتصادی و اجتماعی دیگر نفت نخواهد بود، بلکه آب و مسائل مربوط به آن بهعنوان اساسیترین مسئله در تعیین خطمشی سیاست ملی مطرح خواهد شد و فراتر از آن اینکه جنگ بعدی در خاورمیانه بر روی موضوع آب خواهد بود.
پیشبینی مرکز مطالعات مذکور در حال وقوع است چراکه در حال حاضرکشور عراق به علت عدم تعادل میان جمعیت و منابع آب شیرین و نیز وابستگی بیش از ۷۰ درصد آبهای ورودی از خارج از مرزهای خود یکی از آسیبپذیرترین کشورهای منطقه محسوب میشود. منابع آب شیرین کشور ایران نیز در تکاپوی جمعیت حدود ۸۰ میلیون نفری است. با تغییرات آب و هوایی، کاهش نزولات جوی و افت ذخایر آبخوانهای زیرزمینی از هماکنون زنگ خطر بحران آب در ایران را نیز به صدا درآورده است.
باید اذعان نمود، اندوخته آب شیرین کشورهای منطقه خلیجفارس در طی چهار دهه گذشته به بیش از یکسوم کاهشیافته است. مجموعه ذخایر آب شیرین در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس، عرصهای که ۱۴ درصد از سهم خشکیهای جهان را به خود اختصاص داده، تنها دو درصد است و در این میان کشورهایی نظیر عربستان سعودی و امارات متحده که دارای بیشترین رشد جمعیت هستند و نیز کشورهای کویت و قطر تقریباً تمامی آبهای موجود در آبخوانها و سفره های آبی زیرزمینی و آبهای فسیلی خود را مصرف کردهاند. لذا با وجود این حجم از کمآبی در حال حاضر چارهای جز استفاده روزافزون از آبشیرینکنها، تصفیه آبهای خاکستری و روشهای نمکزدایی از آب خلیجفارس و دریای عمان وجود ندارد. شایانذکر است که به لحاظ تولید آب شیرین از دریا، کشورهای آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به ترتیب در رتبههای اول تا سوم قرار دارند. در عربستان سعودی ۲۷ کارخانه نمکزدایی آب، هفت و نیم میلیون گالن آب در هرروز تولید میکنند. ایران نیز باید برای مقابله با بحران آب به بهره برداری از این طرحهای تولید آب و انتقال این تکنولوژی بپیوندد.
استفاده از آبهای خاکستری و تصفیه آن و بازگشت به چرخه مصرف و نیز تکنولوژی استفاده از آب موجود در رطوبت هوا میتواند راهکاری برای مقابله با بحران آب در کشورهای حوزه خلیجفارس باشد. لذا الگوبرداری از نمونههای غربی در این مورد کاری بجا و شایسته است. در کنار این روش استفاده از روش آب شرینکن برای کشوری مثل ایران که سواحل طولانی در حاشیه خلیجفارس و دریا عمان دارد میتواند روش بهینه دیگری باشد. از سوی دیگر،آموزشهای علمی در خصوص نحوه استفاده بهینه از آب شرب در هر منطقه جغرافیایی کشور و مشاوره مستمر با کارخانجات، مردم و نهادهای غیردولتی مستقر در منطقه و بهرهگیری از مشورتها و تجارب آنها در تصمیمات مربوط به مدیریت منابع آب موجود در هر منطقه، امری ضروری تلقی شود.
به استناد ماده 35 قانون برنامه ششم توسعه، بهینهسازی مصرف آب بهویژه در بخش کشاورزی و بازسازی نهرهای فرسوده و سنتی و اتخاذ روشهای مناسب آبیاری مدرن مانند آبیاری قطرهای و یا پرورش محصولات کشاورزی در مناطق بیابانی به روش گلخانهای میتواند در دستور کار دولت نیز قرار گیرد. لذا باید هرچه سریع ترآمایش سرزمینی (متناسب با ماده 9 سیاستهای کنترل جمعیت کشور) بهمنظور باز توزيع جغرافيايي جمعیت و با تأكيد بر تأمين آب هر منطقه نیز، انجام پذیرد.
بهروز دینی، پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی