چشم انداز بلند‌مدت رشد اقتصادی ایران و برخی کشورهای منتخب (990)

توضيح اجمالي:

رشد اقتصادی در بستر دانش انباشت شده، توانمندی‌ها و ظرفیتهای مولد، مهارت نیروی کار، زیر ساخت‌ها و سطوح فناوری رسوخ کرده در اقتصاد یک کشور شکل می‌گیرد. هاسمن و هیدالگو از این موارد به قابلیت‌های تولیدی یاد کردند و با توجه به اینکه این قابلیتها به آسانی قابل اندازه‌گیری نیستند، جایگزینی به نام شاخص پیچیدگی اقتصادی (ECI) معرفی می‌کنند و با نگاه کردن به ترکیب محصولات صادراتی کشورها آنرا سنجش کردند. بطور کلی شاخص پیچیدگی اقتصادی از برآیند دو شاخص تنوع و فراگیری صادرات محصولات توسط کشورها بدست می‌آید. تنوع تعداد محصولاتی است که یک کشور می‌تواند به صورت رقابتی صادر کند و فراگیری تعداد کشورهایی است که قادر به صادرات یک محصول به صورت رقابتی هستند. به زبان ساده، کشورهایی که کمترین پیچیدگی را دارند، در انتهای رتبه‌بندی ECI، کشورهایی هستند که تعداد محدودتری از محصولات را صادر می‌کنند (یعنی دارای سبد صادراتی متنوعی نیستند) و محصولات صادراتی آنها در بسیاری از کشورهای دیگر نیز تولید می‌شوند. بدین ترتیب تولید محصولات پیچیده و صادرات آنها (مانند دستگاه اشعه ایکس) در یک کشور حاکی از قابلیت‌های تولیدی بالا در آن کشور در مقایسه با کشوری که تولید محصولات فراگیر (نظیر تخم مرغ) دارد. بدین ترتیب می‌توان گفت شاخص پیچیدگی اقتصادی بافت صنعتی یک کشور را نیز به تصویر می‌کشد. بطور کلی شاخص ECI قابلیت‌های تولیدی نهفته در محصولات صادراتی کشورها را نشان می‌دهد. هیدالگو و هاسمن در مقاله‌ای که به مفهوم «پیچیدگی اقتصادی» پرداختند، اشاره کردند که همبستگی بین ECI و تولید ناخالص داخلی سرانه بسیار قوی است و آنها نشان دادند که فراتر از این، ECI رشد اقتصادی را نیز پیشبینی می‌کند.

پیش‌بینی رشد مبتنی بر توانمندی‌های تولیدی کشورها یکی از دستاوردهای مهم هاسمن و هیدالگو است. با کنکاش در پیشبینی‌های رشد اقتصادی تا سال 2030 (رشد سالانه)، سه قطب رشد در جهان قابل شناسایی است. با از بین رفتن اثرات بیماری همه‌گیر کرونا، پیش‌بینی می‌شود رشد بلندمدت در چندین کشور آسیایی، اروپای شرقی و شرق آفریقا بیشتر از سایر مناطق جهان باشد.

چندین اقتصاد آسیایی در حال حاضر دارای پیچیدگی اقتصادی لازم برای ایجاد سریعترین رشد (5 تا 6 درصد سالانه) در دهه آینده هستند که در راس آنها چین، کامبوج، ویتنام، اندونزی، مالزی و هند قرار دارند. در شرق آفریقا، انتظار می‌رود که اقتصادهای اوگاندا، تانزانیا و موزامبیک رشد سریعتری (5 تا 7 درصد) را تجربه کنند، اگرچه رشد این کشورها بیشتر ناشی از رشد جمعیت خواهد بود تا دستاوردهای پیچیدگی اقتصادی. اروپای شرقی دارای پتانسیل رشد قوی‌تری برای پیشرفتهای مداوم در پیچیدگی اقتصادی است، به طوری که گرجستان، لیتوانی، بلاروس، ارمنستان، لتونی، بوسنی و آلبانی همگی در 15 اقتصاد برتر پیشبینی شده قرار دارند. خارج از این قطب‌های رشد، پیشبینی‌ها همچنین پتانسیل مصر را برای دستیابی به رشد سریع تری نشان می‌دهد. سایر مناطق در حال توسعه، از جمله آمریکای لاتین و دریای کارائیب و غرب آفریقا، با ایجاد دستاوردهای کمتر در پیچیدگی اقتصادی خود، با چشم‌اندازهای رشد پایینی روبرو هستند.

در کشورهای پیرامونی ایران، دو قطب رشد قایل شناسایی است. کشورهای ازبکستان، تاجیکستان، پاکستان، بلاروس و ترکیه از پتانسیل رشد بالاتری (4 تا 5 درصد در سال) در مقایسه با بقیه کشورهای همسایه برخوردارند و کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، اوکراین، عمان، اردن، عربستان، یمن و قطر  رشدهای پایین‌تری را تجربه خواهد کرد. بر اساس برآوردها، ایران رشد نزدیک به 2 درصد خواهد داشت که این رشد، ریشه در سطح پیچیدگی اقتصادی پایین ایران دارد. طبق محاسبات دانشگاه هاروارد مقدار شاخص پیچیدگی اقتصادی ایران منفی است هرچند در سال‌های اخیر اندکی بهبودی حاصل شده است.

 

 

نكات كليدي:

شاخص پیچیدگی اقتصادی از آن جهت که نشان‌دهنده قابلیت‌ها و توانمندی‌های کشورها در تولید کالاهای صادراتی است و مقادیر بالاتر این شاخص حاکی از توان و مقاومت اقتصادی بالای کشورهاست، حائز اهمیت می‌باشد. به عبارت دیگر هرچه سبد صادراتی کشوری متنوع‌تر و تعداد کم‌تری از کشورها تولیدکننده آنها باشد، قدرت اقتصادی آن کشور بالاتر و شکنندگی آن در برابر تکانه‌های خارجی کمتر است. یافته‌ها حاکی از آن است که:

1-ترکیب سبد صادراتی ایران عمدتا مبتنی بر کالاهای منبع محور با پیچیدگی پایین بوده و سبب تنزل سطح پیچیدگی اقتصادی ایران (همواره منفی بین دوره 20-2000) شده و ضمن ایجاد وضعیت شکنندگی برای اقتصاد کشور، رشد اقتصادی کشور را نیز محدود خواهد کرد.

2- بیست قلم اول کالای صادراتی در سال 1400 که از درجه پیچیدگی پایینی نیز برخوردارند، حدود 58 درصد صادرات غیرنفتی کشور را شامل می‌شوند که حاکی از تنوع پایین صادراتی و در عین حال آسیب‌پذیر بالای بخش تجارت خارجی و اقتصاد کشور است.

3- بازارهای عمده صادراتی نیز همانند تنوع کالایی، بسیار متمرکز هستند؛ بطوریکه 5 مقصد مهم صادراتی کشور بیش از 74 درصد صادرات غیرنفتی را به خود اختصاص داده‌اند. عراق و افغانستان در زمره کشورهای کمتر توسعه یافته بالای 22 درصد سهم دارند. در مقابل کشورهایی نظیر ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ارمنستان و گرجستان (با سهم زیر یک درصد) که چشم انداز رشد بلندمدت مناسب‌تری دارند جایگاه در خور توجهی در میان شرکای تجاری ندارند. در این میان؛ حضور کشورهای مانند هند و اندونزی در بین مقاصد صادراتی ایران که چشم‌انداز رشد بالایی دارند، نیازمند تقویت همکاری‌های دوجانبه هستند.  

4-حرکت سریع به سمت متنوع‌سازی تولید و صادرات کشور بسیار دشوار است، اما راه میان بر آن است که به سمت بخش‌های کلیدی صنعت (انتخاب نوع بجای تنوع) که با رفع موانع پیش روی آنها، از پتانسیل رشد بالایی برخوردار خواهیم شد، گام برداریم. طبیعتاٌ شناسایی "بخش‌های کلیدی" و "محدودیتهای الزام آور" آن دشوار است، اما این رویکرد به احتمال زیاد مقرون به صرفه تر از یک رویکرد همجانبه و متنوع برای سیاست صنعتی است.

 
محصولات پژوهشی
ارتباط با ما

 آدرس: تهران، خيابان كارگر شمالی، روبروی پارك لاله، ساختمان ١٢۰٤
 تلفن: ٦٦٤٢٢٣٧٨-٨۰
 دورنگار: ٦٦٩٢٩٦٣٤
 پست الكترونيک: info@itsr.ir