نگاهی حقوقی به نقش شرکتهای فرعی دانش بنیان (Spin Off) در تجاری سازی اموال فکری
- تاریخ:
- آبان 1391
- نویسنده:
- محسن صادقی
- کلیدواژه ها:
- دانش بنیان
مطابق مطالعات انجام شده و مباحث مطروحه در این گزارش تحلیلی نتایج ذیل حاصل شده و پیشنهادهایی متعاقب آن ارائه می گردد: مطابق آنچه گفته شد: رایجترین شیوه های تجاری سازی اموال فکری عبارتند از:: قراردادهای واگذاری، قراردادهای مجوز بهره برداری و شرکتهای فرعی دانش بنیان. در خصوص شرکت های فرعی دانش بنیان نیز در همانطور که بیان شد قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان و تجاری سازی نو آوری ها و اختراعات در سال 89 به تصویب رسیده است اما هنوز اجرایی نشده و آئین نامه آن توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تهیه نشده است. در این قانون به طور مختصر و کلی به بیان برخی تسهیلات اعطایی این قانون اشاره شده است اما، جزئیات آن مسکوت مانده است. به طور مثال در بند ب ماده سه تامین تمام یا بخشی از هزینه های تولید، عرضه یا بکارگیری فناوری را از طریق اعطای وام های کم بهره یا بدون بهره پیش بینی نموده است اما مشخص نگردیده در چه مواردی این تضمین کلی است و در چه مواردی جزئی؟هم چنین مطابق همین ماده در رابطه با ایجاد پوشش بیمه ای مشخص نگردیده است که بیمه چه مواردی را شامل می شود؟حق بیمه چگونه تعیین می شود؟ آیا بیمه صرفا هزینه های به عمل آمده را پوشش می دهد یا شامل عدم النفع نیز می شود؟ هم چنین بهتر بود تضمیناتی در خصوص تجاری سازی و به سود رساندن این محصولات ارائه می شد به طور مثال در صورت عدم موفقیت در فروش، دولت متعهد شود تا میزان مشخصی از محصول را، خود خریداری نماید یا مشتریان خاص این محصولات را معرفی نماید و ترتیباتی را جهت فروش این محصولات مقرر سازد. علاوه بر این به نظر می رسد در صورت موفقیت در تجاری سازی این فناوری ها، بهتر باشد دولت تمهیداتی را جهت ممانعت از ورود کالاهای مشابه خارجی به عمل آورد. در این قانون حمایت ها و موضوع این حمایت ها یعنی شرکت های دانش بنیان، به طور کلی بیان شده اند و هیچ گونه اولویتی در اختصاص دهی منابع در نظر گرفته نشده است، به نظر می رسد بهتر باشد کمیته ای متشکل از کارشناسان فنی متخصص در رشته ها ی مختلف علمی، کارشناسان اقتصادی، کارشناسان حقوقی و کارشناسان مسائل سیاسی(روابط بین الملل) در این راستا تشکیل شود و با توجه به وضعیت کشور از لحاظ شرایط اقتصادی سیاسی و اجتماعی نسبت به این منابع تصمیم گیری نموده و متناسب با نیاز بازار به تقسیم آن بپردازند. برای مثال توجه به وضعیت سلامت افراد جامعه در اولویت اهداف قرار داده شود و با توجه به شرایط کشور برای مثال تحریم های اقتصادی موجود و عدم امکان واردات اقلام دارویی مورد نیاز بودجه متناسب با نیاز این شرکت ها در اختیارشان قرار بگیرد. هم چنین ایجاد بخش حقوقی در داخل این شرکتها ضروری به نظر می رسد، اما در این قانون توجهی به آن نشده است. با توجه به ویژگی های خاص اموال فکری و خطرات بالقوه موجود در مسیر تجاری سازی آنها، وجود یک نهاد حقوقی زیر نظر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، جهت مشاوره و ارائه راهکارهای حقوقی به شرکت های دانش بنیان متقاضی و پیگیری مسائل حقوقی آنها در این فرآیند ضروری به نظر می رسد که متاسفانه در این قانون مسکوت مانده است. همچنین عنوان قانون با محتوای آن از این حیث ناسازگار است که عنوان قانون از موسسات و شرکتها نام می برد ولی ماده 1 قانون از شخص حقیقی هم نام می برد به نظر می رسد مقصود ماده، اشخاص حقیقی که عضو شرکت های دانش بنیان هستند باشد و این اشخاص را جدای از شرکت مشمول حمایت های قانون قرار نداده باشد زیرا، پارک های علم و فناوری نیز به عنوان یکی از نهادهای ارائه دهنده تسهیلات مذکور در این قانون تنها اشخاص حقوقی را جهت استقرار و ارائه ی خدمات می پذیرند. لذا مطابق این قانون حمایت از اشخاص حقیقی مالک فناوری به عمل نمی آید واین نقص قانون است. به نظر می رسد راه حل موجود ارائه ی مشاوره های حقوقی به این اشخاص و مساعدت در تشکیل شخصیت حقوقی جهت تحت شمول قرار گرفتن این قانون باشد. در خصوص مزایای شرکت های فرعی دانش گفتیم که با تشکیل این شرکتها نتایج تحقیقاتی سودمند این مراکز راکد نمانده و مورد استفاده واقع می شوند، امکان بالای موفقیت تجاری سازی آن فناوری به جهت دخالت تولیدکنندگان آن فرآیند، ایجاد انگیزه در محققان و مبتکران، ایجاد درآمد مضاعف برای مراکز تحقیقاتی و معایبی از جمله هزینه های بسیار بالای این روش، امکان سوددهی در دراز مدت و عدم کسب سود فوری و کسری در آمد جهت پوشش دهی هزینه ها نیز بیان شد. این روش در امریکا به عنوان یک کشور توسعه یافته مقبولیت زیادی داشته و روش رایجی است. در هند به عنوان کشوری در حال توسعه این روش چنانکه گفتیم به دلیل فقدان سرمایه ی اولیه ی مکفی، رواج چندانی ندارد اما در ایران آیا این روش تجاری سازی مناسب به نظر می رسد؟ با توجه به اینکه کشور ما بیشتر وارد کننده ی فناوری است تا صادر کننده ی آن، ممکن است در ظاهر اینطور به نظر برسد که تشکیل شرکتهای فرعی دانش بنیان روش مناسبی نباشد اما تشکیل چنین شرکتهایی می تواند در ایجاد انگیزه محققان نقش بسزایی داشته باشد و با دخالت آنها در این فرآیند، فناوری های ایجاد شده را بدون نیاز به تحمل شرایط دشوار قراردادهای مجوز بهره برداری و واگذاری و نیاز به یافتن شرکای صنعتی مناسب، وارد بازار نماید و به اهداف کسب سود و رفاه مصرف کنندگان نایل گردد. به خصوص با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور و فشار های وارده به دلیل تحریم های اقتصادی، تشکیل این شرکتها روش بسیار مناسبی جهت تجاری سازی فناوری ها به شمار می رود. در رابطه باشرایط اختصاصی تشکیل شرکت های فرعی دانش بنیان مطابق قانون شرکتهای هند ثبت شرکت های فرعی الزامی است .در ایران، قالب این شرکتها همان قالب مشخص شرکتهای خصوصی مذکور در قانون تجارت است و با توجه به مباحث مطروحه در خصوص تشریفات ثبت شرکتها دیدیم که ثبت شرکتها الزامی نیست و ضمانت اجرای عدم ثبت عدم تشکیل شرکت نمی باشد. لذا این حکم در خصوص شرکت های فرعی دانش بنیان نیز حاکم است. اما در عمل این شرکتها جهت فعالیت نیاز به داشتن اساسنامه ممهور به مهر اداره ثبت شرکتها می باشند، زیرا همانطور که گفته شد به دلیل فعالیت های خاص، این شرکتها جهت ادامه ی فعالیت نیازمند منابع و امکانات خاصی هستند که از طریق استقرار در مراکز رشد و ورود به قرردادهای خاص تامین می شوند. لذا جهت تامین اطمینان طرفین قرارداد این شرکتها باید در اداره ی ثبت به ثبت برسند. بنابراین لازم است در ماده ی یک قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات تبصره ای الحاق شود که مطابق آن، ثبت این شرکتها ظرف مهلت مشخصی از زمان تشکیل الزامی شوند و ضمانت اجرای آن، عدم اعتبار فعالیت های شرکت تا زمان ثبت و فرض عدم تشکیل شرکت دانشبنیان پس از انقضای مدت در نظر گرفته شود.