تحلیل توان رقابتی صنعت سیمان در مقایسه با کشورهای منطقه
- تاریخ:
- 1393
- مجری:
- الهام اسمعیلیپور ماسوله
- کلیدواژه ها:
- صنعت سیمان - کشورهای - منطقه
در طرح حاضر، ابتدا با مروری بر وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی، لجستیک و حمل و نقل، شاخصهای بازار سرمایه و سیاستگذاریهای دولت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس نوع تمرکز بازار صنعت و نیز مزیتهای نسبی و رقابتی صنعت سیمان اندازهگیری شد. نتایج به شرح ذیل میباشد:نتایج حاصل از محاسبه شاخص مزیت نسبی آشکارشده به تفکیک محصولات و نیز برای کل صنعت سیمان حاکی از آن است که سیمان پرتلند سفید و سیمانهای هیدرولیک، پوزولانی و کوره بلند در همه سالهای مورد بررسی دارای مزیت نسبی بوده ولیکن کلینکر و سایر سیمانهای پرتلند به جز سیمان سفید در سالهای 2007 و 2008 فاقد مزیت نسبی بودند. سیمان آلومینو نیز در هیچ دورهای مزیت نسبی نداشته است. برآیند مزیت نسبی محصولات گواه آن است که صنعت سیمان کشور به جز سالهای 2007 و 2008 در مابقی بازه زمانی مورد بررسی دارای مزیت نسبی است.شاخص نسبت هزینه واحد (UC) نیز به تفکیک توان رقابت داخلی و توان رقابت صادراتی برآورد شدند که نتایج آن نشانگر وجود توان رقابت داخلی برای محصولات سیمان و کلینکر است؛ اگرچه مقدار شاخص مزبور در دوره زمانی مورد مطالعه از روندی صعودی برخوردار بوده که گواه کاهش توان رقابت داخلی این محصولات است. برای کل صنعت نیز مقدار شاخص مزبور در سالهای 1390 و 1391 بیش از یک بوده که به معنای عدم وجود توان رقابت داخلی برای صنعت سیمان در این دو سال است.کلینکر در همه سالها دارای توان رقابت صادراتی بوده ولیکن مقدار شاخص توان رقابت بینالمللی محصول سیمان در سالهای 1386 و 1388 بزرگتر از یک بودهاست که نشان میدهد سیمان کشور در این سالها قابلیت رقابت با رقبای خارجی را در بازارهای بینالمللی نداشتهاست. کل صنعت سیمان نیز در سالهای 1386، 1389 و 1390 فاقد توان رقابت بینالمللی است.شاخص هزینه منابع داخلی در بازه زمانی 1386 الی 1391، به تفکیک محصولات سیمان و کلینکر و نیز برای کل صنعت مقداری کوچکتر از یک داشته که نشانگر وجود مزیت نسبی صنعت سیمان در کشور میباشد. ولیکن باید بدین نکته نیز توجه نمود که مقدار این شاخص به طور متوسط در حال افزایش بوده که به معنای کاهش مزیت نسبی صنعت سیمان میباشد.بررسی اثر تغییرات نرخ ارز بر شاخص هزینه منابع داخلی نشان دهنده حساس بودن این شاخص نسبت به نوسانات ارز میباشد؛ زیرا با افزایش 10% نرخ ارز، مقادیر این شاخص برای سیمان، کلینکر و کل محصولات در طول دوره مورد مطالعه افزایش یافته که این امر بیانگر کاهش مزیت نسبی محصولات تولیدی کارخانجات سیمان کشور میباشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تغییر نرخ ارز رابطه معکوسی با مزیت نسبی محصولات سیمانی کشور دارد یعنی کاهش نرخ ارز موجب افزایش مزیت نسبی و افزایش نرخ ارز موجب کاهش مزیت نسبی میگردد. پس از اندازهگیری و بررسی مزیتهای نسبی و رقابتی صنعت، امکان تبدیل شدن ایران به مرکز تولید و توزیع سیمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که با توجه به نیازمندیهای موجود برای هاب شدن یک صنعت در یک کشور و نیز وضع موجود صنعت سیمان کشور، ایران در صورتی میتواند هاب سیمان منطقه شود که اولاً نسبت به بهبود و توسعه زیرساختهای لجستیکی و حمل و نقل اقدام نموده و ثانیاً کارخانجات سیمانی موجود و در حال تاسیس، مجهز به فناوریها جدید دوستدار محیط زیست و کم انرژیبر گردند. در کنار چنین اقدامات اساسی لازم است سیاستگذاران و فعالان صنعت سیمان برنامههایی مدون جهت افزایش سهم بازار تولیدات کشور به همسایگان ایران را تهیه و در دستور کار خود قرار دهند چرا که کالای سیمان به دلیل ماهیت خاص آن و هزینههای بالای حمل و نقل تنها در صورتی قابل صدور میباشد و میتواند ارزآوری کشور را ارتقا بخشد که بتواند سهم بیشتری از بازار کشورهای همسایه را از آن خود نماید. یکی از الزامات این اقدام توجه به قیمت سیمان صادراتی رقبای منطقه و دیگری رصد نمودن برنامههای آتی کشورهای رقیب جهت توسعه صنعت سیمان و کسب حداکثر سهم صادراتیشان میباشد. ثانیاً دولتمردان میبایست از روابط و مناسبات سیاسی مطلوب کشور با کشورهای دوست، در جهت تامین بازار کالاهای تولیدی داخل کشور بهرهای مضاعف گیرند و از این طریق سهم بازار صادراتی کشور را در اینگونه کشورها افزایش دهند.بر اساس مطالعات انجام گرفته در ارتباط با وضعیت صنعت و نیز مقایسه برخی شاخصها و سیاستهای کلان حاکمیتی با کشورهای منتخب ترکیه و هند، ماتریس SWOT صنعت سیمان استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و توصیههایی جهت ارتقا و بهبود توان رقابتی صنعت پیشنهاد گردید.