برگزاری برنامه خوانش کتاب «آناتومی قدرت» با ارائه مهدی رضایی
برنامه نقد و بررسی کتاب «آناتومی قدرت» نوشته جانکنت گالبرایت با ترجمه محبوبه مهاجر، روز چهارشنبه سوم خردادماه جاری در محل طبقه سوم موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی برگزار شد. این خوانش توسط مهدی رضایی استادیار و مدیر اسناد و پايگاههاي آماري اطلاعاتي موسسه انجام شد و حاضرین در نشست نیز، به طرح نظرات و دیدگاه های خود درباره محتوای کتاب و نیز شیوه های ارزیابی آن، مبادرت کردند. در این جلسه تاکید شد تا برنامه های خوانش کتاب، بعد از این بصورت مستمر در موسسه برگزار خواهد شد. چکیده کتاب و پاورپوینت ارائه شده در ادامه قابل دسترس است.
چکیده کتاب
گالبرایت زاده ۱۵ اکتبر ۱۹۰۸ – درگذشت ۲۹ آوریل ۲۰۰۶، اقتصاددان، دیپلمات و مقام دولتی آمریکایی بود که نیمقرن سمت استادی اقتصاد در دانشگاه هاروارد را بر عهده داشت. او فعال سیاسی هم بود که به داشتن صراحت لهجه، شهرت داشت.
گالبرایت بهواسطه سمت سرگروهی دفتر مدیریت قیمت و تلاشش برای کنترل تورم آمریکا طی جنگ جهانی دوم، «مدال آزادی» جنگ جهانی دوم را دریافت کرد. همچنین مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا به خاطر کمک به پیشرفت علم، به او داده شد. نقش او در پیشرفت علم نیز سبب شد تا «مدال لژیون دونور» را که بالاترین نشان افتخار فرانسه است، دریافت کند.او در طول عمر خود همچنین، سمت هایی نظیر کارشناس بررسی بمبارانهای استراتژیک در جنگ جهانی دوم، رئیس انجمن اقتصاددانان آمریکا، مشاور رئیسجمهور آمریکا و سفیر آمریکا در هند را عهده دار بود.
گالبرایت در کتاب «آناتومی قدرت» ابتدا به تعریف قدرت میپردازد که بر اساس تعریف ماکس وبر (1864-1920)، قدرت عبارت است از «امکان تحمیل اراده یک فرد بر رفتار دیگران»؛ مثلاً فلان سیاستمدار دارای نفوذ است؛ یا فلان روزنامه تأثیر زیادی بر افکار مردم دارد و امثالهم.
بااینحال گالبرایت اشاره میکند که اراده فرد قدرتمند برای اعمال قدرت، یا کیفر دهنده است؛ مانند تنبیه بدنی برده در صورت عدم کار در مزرعه و یا پاداشدهنده است؛ مثلاً پاداش در صورت اطلاعت؛ اما شق سوم اعمال قدرت نیز وجود دارد که این شق سوم، پیچیده، برخوردار از تحولی آهسته (ممکن است طی هزاران سال شکل بگیرد) و کمتر عریان است؛ بهطوریکه در ضمیر ناخودآگاه اطاعتکننده شکل میگیرد که به آن، «قدرت شرطی» میگویند. این قدرت، از آموزش، تبلیغ و تربیت فرد یا ساختار و باورهای اجتماع برای انجام دادن کاری حاصل میشود؛ به شکلی که فرد، تمکین به خواست صاحب قدرت را صحیح و طبیعی میداند.
مشخصات قدرت کیفر دهنده و پاداشدهنده، همانطور که گفته شد، کاملاً مرئی است و شخص مورد هدف، کاملاً از تبعات اطلاعت و سرپیچی آگاه است. در روزگار قدیم که تولید و درآمد کم بود، اعمال قدرت کیفری نیز رایجتر بود؛ اما با توسعه بیشتر و انباشت ثروت در دست صاحبان قدرت، ابزار پاداش رایجتر شده است. حتی با صنعتی شدن و حرکت کشورها به سمت سرمایهداری و سبک زندگی مبتنی بر آن، شاهد قدرت شرطی پیچیدهتر شدیم.
به نوشته کالبرایت، منبع و منشا قدرت می تواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد:
1- شخصیت: خصایل شخصیتی همچون، قاطعیت اخلاقی، شیوایی بیان، روانشناسی خوب افراد؛
2- مالکیت: همان ثروت است:
1-2- شرطی: کسی که ثروتمند است قابلاحترام است.
2-2- پاداش: میتواند برای اطلاعت، پاداش مادی دهد.
3 - سازمان: وادار کردن سایرین برای نیل به اهداف:
1-3- شرطی: کارکنان شرطی میشوند تا اطلاعت کنند.
2-3- پاداش: سازمان دارای پول هست و لذا میتواند پاداش دهد.
3-3- کیفر: سازمانهایی نظیر دولت، دارای قدرت مشروع قهریه برای اعمال کیفر هست.
وقتی جامعه پیشرفت میکند و پولدارتر میشود، از روش پاداش و تنبیه به روشهای پیچیدهتر که غالباً شرطی بوده و از سازمان نشاءت میگیرد پیش میرود؛ دراینباره میتوان بدین گونه توضیح داد که در مراحل قبل از سرمایهداری منتج از تحولات فرهنگی و اجتماعی، درآمد سرانه کمتر بود و لذا ترس از مرگ ناشی از فقر، در مردم وجود داشت. ابزارهای جدید اعمال قدرت هم هنوز به وجود نیامده بودند؛ چون تخصص گرایی نبود و رقبای حاکم هم کم بودند. از سوی دیگر، پایین بودن درآمد، موجب میشود تا مخارج تحقیق و توسعه راجع به روشهای اعمال قدرت نیز کم باشد؛ به معنی دیگر، سیستم اجتماعی هنوز به مرحله ابتکار نرسیده بود؛ مثلاً رقابت برای اعمال قدرت در سطح کل جامعه و حتی بین کشوری وجود نداشت.
به نوشته گالبرایت: دنیا که پیچیدهتر شد، سازمانها نیز کثرت و وسعت یافتند. هیچ قسم از گروه، طبقه، حزب و ... نمیتواند تنهایی قدرت را اعمال کند؛ مگر اینکه پای سازمان که صورت بهمراتب پیچیدهتر منبع قدرت است در میان باشد. مالکیت بر ابزار تولید و جمع شدن ثروت مادی و معنوی، موجب میشود که عدهای دورهم جمع شوند و سازمانی را بهعنوان منبع قدرت تشکیل دهند. سازمان با ترکیب پاداش، کیفر و شرطی کردن، یک قدرت تمامیتخواه در درون را ایجاد میکند؛ درواقع، یک سازمان برای اینکه قوام داشته باشد، مجبور است از قوام درونی نیز برخوردار باشد. قوام درونی یک سازمان، قوام بیرونی را برای آن به ارمغان آورده، لذا سازمان میتواند بر انسانهای بیرون سازمان اعمال قدرت کند.
یکی از قویترین شکل سازمانها، سازمان نظامی است. سازمان نظامی بهواسطه قوام درونی چشمگیری که ناشی از سلسهمراتب سازمانی، آگاهی طبقهبندیشده از اسرار و اهداف سازمان، گزینش سخت، شرطی کردن نظامیان از طریق شرطی کردن افراد درون سازمان با ابزار ارشاد، توجیه و معتقد ساختن، و... میباشد، دارای قوام بیرونی زیاد بوده، لذا بهشدت میتواند اعمال قدرت نماید.
مبارزه با قدرت نبایستی از طریق افزایش رقبا باشد؛ چون این کار به معنایی یعنی تنوعبخشی هستههای قدرت؛ بلکه، حرکات مخالف قدرت، همانطور که برداشت لفظی میتوان کرد، باید جریانی خلاف قدرت موجود باشد؛ مثلاً اگر جامعه برای تمکین قدرت، شرطی شده است، ابزار آگاهی سازی برای برملا کردن اجزای ابزارهای شرطی کننده افراد جامعه و نحوه اثر این ابزارها، چارهای برای مبارزه با قدرت است.
صاحبان سازمانهای قدرتمند، لابی قدرتمندی با سایر افراد و نهادهای قدرتمند برای ایجاد باور در مردم دارند. برای این کار، چون از منبع اعمال قدرتی همچون مالکیت برخوردارند، برای لابی کردن پول هنگفتی خرج کرده و از این راه برای خریدن قانونگذار و یا سرکوب قانونگذار مخالف، ایجاد دستگاه تبلیغاتی عریض و طویل برای به انحراف کشیدن افراد باهوش و تغییر در محتوای کتب درسی (مثلاً معمولی جلوه دادن وجود فلان موضوع) استفاده میکنند؛ بنابراین حداقل کار این است که افراد باهوش را آگاه ساخت و به روشنگری افراد در سنین رشد و یادگیری پرداخت.
.کتاب « آناتومی قدرت» توسط انتشارات سروش، منتشر شده است
برای مشاهده pdf ارایه شده در جلسه برروی تصویر زیر کلیک کنید.