استراتژی توسعه صنعتي و ارتقای بهره وری لازمه توسعه بخش صنعت و معدن کشور
دکتر حجت میرزایی عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در سومین نشست تخصصی با عنوان"چالشهای مهم منطقهای ایران و راهکارهای احتمالی مواجهه با آنها (رویکرد آمایش سرزمین)" که در موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی برگزار شد، به آسیب شناسی کلان بخش صنعت و معدن در ایران پرداخت و گفت: نبود استراتژی توسعه صنعتي، بهره وری پايین، وابستگي تامین ماشین آلات و نهاده های تولید به واردات، فرسودگي ماشین آلات و نرخ پايین تشکیل سرمايه، خام فروشي و فقدان تکمیل زنجیره ارزش، وابستگي شديد به خوراک و نهاده های رانتي، سطح پايین سرمايه انساني، وابستگي شديد به صادرات نفتي، اتکا شديد به تامین مالي بانکي و .... از جمله این آسیب ها است.
به گزارش روابط عمومی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی، وی تمرکز کارگاه های صنعتی فعال کشور در سال 1394 را به استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی ذکر کرد و گفت: همچنین در این سال شکل گيری های قطب صنعتی اصلی کشور در استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی و آذربايجان شرقی بوده و کمترين تعداد کارگاههای صنعتی بيش از ده نفر کارکن به استانهای کهگيلويه و بويراحمد و ايلام اختصاص داشته است.
میرزایی ادامه داد: تمرکز بالای کارگاه های صنعتی فعال کشور در استان های تهران، اصفهان و خراسان رضوی و تراکم بالای صنعتی در نوار شمالی و مرکزی کشور متمرکز بوده و کمترين تراکم صنعتی به استانهای نيمه شرقی کشور بجز استان خراسان رضوی اختصاص داشته است.
وی افزود: در روند تاريخی بيش از نيم قرن اخير، بيش از 180 هزار مجوز صنعتی در کشور صادر شده است که بالاترين سهم از مجوزهای صنعتی صادر شده به استانهای تهران، اصفهان و خراسان رضوی، البرز، قزوين و آذربايجانشرقی اختصاص یافته است.
این استاد دانشگاه با اشاره به شناخته شدن استان تهران به عنوان محل استقرار بيش از 16 درصد از کل صنايع سنگين و نيمهسنگين کشور و شناخته شدن استان اصفهان به عنوان دومين قطب صنايع سنگين و نيمهسنگين کشورتصریح کرد: بالاترين سهم از صنايع سنگين و نيمهسنگين کشور به استانهای تهران، اصفهان، خراسان رضوی، البرز، قزوين اختصاص داشته است.
وی گفت: تعداد قابل توجهی از صنايع فولاد و پتروشيمی علی رغم قرار گرفتن در پهنه مرکزی کشور و محدوديت در دسترسی به منابع آبی در استان اصفهان قرار دارند و بين 5 تا 7 درصد از کل صنايع سنگين کشور به استانهای خراسان رضوی، قزوين، البرز، آذربايجان شرقی و مرکزی اختصاص یافته است.
میرزایی تعداد کارگاههای بزرگ به تفکیک صنایع با بیشترین تعداد را به ترتیب به صنايع مواد غذايی و آشاميدنی، صنايع توليد مواد و محصولات شيميايی، محصولات کانی غيرفلزی، توليد فلزات اساسی، توليد وسائل نقليه موتوری و تريلر، توليد ماشين آلات و تجهيزات طبقهبندی، توليد محصولات فلزی فابريکی و توليد منسوجات عنوان کرد.
وی گفت: بالاترين تعداد از مجوزهای صنعتی فعاليتهای با فناوری بالا به استانهای تهران، البرز و خراسان رضوی و کمترین سهم مجوزهای صنعتی فعاليتهای با فناوری بالا به استانهای کهگيلويه و بوير احمد، سيستان و بلوچستان، خراسان شمالی، ايلام و کردستان اختصاص یافته است.
وی استقرار 74 درصد از تعداد کل صنايع آب بر را در استانهای تهران، اصفهان، البرز، خراسان رضوی، قزوين، آذربايجان شرقی، فارس، مرکزی، يزد، قم، مازندران و سمنان ذکر کرد و افزود: در ميان اين استان ها تنها استان مازندران از اقليم مرطوب و نيمه مرطوب برخوردار بوده و تامين آب در آن با چالش کمتری مواجه است.
در ادامه این نشست دکتر کمال اطهاری پژوهشگر اقتصادی و استاد دانشگاه گفت: در اقتصاد دانشبنیان یا اقتصاد دانش (knowledge economy)، دانش آموخته به عنوان آفریده و فراگیرشده شناخته میشود تا توسعه اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد.
وی بخشهای اصلی اقتصاد دانش را صنایع دارای فناوری متوسط به بالا و خدمات مولد عنوان کرد و افزود: جامعه دانش (knowledge society) جامعهای است که در آن مردم میتوانند دانایی را به توانایی تبدیل و با مشارکت در فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی و حکمروایی، کیفیت زندگی و جوامع خود را بهبود بخشند.
این پژوهشگر اقتصادی تصریح کرد: ورود به اقتصاد دانش برای تمام کشورهای پیرامونی یا توسعهیابنده چون ایران لازم است، همانطور که پیشتر صنعتیشدن ناگزیر بود. هدف توسعه در جوامع امروز، دستیابی به اقتصاد و جامعه دانش است.
وی ادامه داد: دانش در میراث بشری، دارایی مشترک بوده و کالایی عمومی است. اما در اقتصاد دانشبنیان، دانش در موضوع خرید فروش قرار میگیرد و بطور وسیع خصوصی میگردد. دانش در فرایند کالایی شدن، به سرمایه دانش (knowledge capital) و کار دانش (knowledge labor) تبدیل میشود. سرمایه دانش شکل نهادیاش را در حقوق مالکیت فکری مییابد، اما کارِ دانش تنها در کار زنده وجود دارد.
این استاد دانشگاه مدل توسعه دانش بنیان را شامل نولیبرالیزم،نوهمگرایی، نو دولت و گونه های رژیم انباشت دانش راهبر ذکر کرد و گفت: رژیم انباشت دانش راهبر، عامل کلیدی انباشت است.
دکتر اطهاری در تعریف دولت توسعه بخش به چهار نظریه جانسون، کستلز، لفت ویچ و دونر و دیگران اشاره کرد و افزود: بر طبق نظریه جانسون، دولتی که توسط قوه اجرایی هدایت شود و توسعه را الویت خود قرار دهد دولت توسعه بخش است نه دولت تنظیمگر. این دولت سیاست صنعتی را در پیش خواهد گرفت و کارایی خود را برای رشد و توسعه اقتصادی با آموختن و سازگار ساختن بهبود می بخشد.
وی از جمله ابزارهای سیاستهای توسعه بخش را دخالت گزینشی در صنایع و بخشها، هم راستا کردن منابع، پشتیبانی منضبط و راهبردهای تسهیل گرانه یا مشاورهای عنوان کرد و افزود: در راهبردهای تسهیل گرانه دولت از این طریق از نیازهای صنایع دچار مشکل آگاه میشود، دارایی فکری بنگاه ها را ارزیابی می کند، قابلیت سازمان ها را در زنجیره تولید افزایش میدهد و موانع ایجاد فعالیت اقتصادی کارآمد را با برنامههای تعطیلات کارآفرینانه برطرف میکند.
وی تله بهرهوری، آسیبپذیری اجتماعی، نهادی و محیط زیست را از جمله عوامل تله توسعه عنوان و اظهار کرد: تداوم سطوح پایین بهرهوری و عملکرد ضعیف در بخشهای اقتصادی از نشانههای تله بهرهوری هستند. رشد درآمدی به همراه سیاست نیرومند اجتماعی بطور قابل توجهی فقر را کاهش میدهد. اما بسیاری که از تله فقر گریختند، اکنون از زمره طبقه متوسط آسیبپذیر درآمدهاند که 40 درصد جمعیت را تشکیل میدهند.
وی ادامه داد: تله نهادی گسترش طبقه متوسط با انتظارات و آرزوهای جدید برای بهبود کیفیت خدمات عمومی و نهادها همراه بوده است. اما نهادها نتوانستهاند به این نیازهای فزاینده پاسخ گویند. این امر موجب کاهش اعتماد و رضایت مردم و تعمیق عدم مشارکت اجتماعی میشود و در تله محیط زیست در ساختار تولیدی بسیاری از کشورهای توسعهیابنده، تولیدات موادبر و فعالیتهای منابعبر (resource-intensive) غلبه دارد. این ساختار به دو دلیل موجب ناپایداری زیستمحیطی و اقتصادی در این کشورها میگردد. رهایی از وابستگی به رشد سوختبر و تولیدکننده کربن، مشکل و پرهزینه است؛ و منابع طبیعی که با چنین رشدی بخوردار باشد در حال کاهش است.
وی با بیان اینکه جهان در سالهای پيش رو ناپایدارتر خواهد بود، گفت: حكومتها از بالا و پایين زیر فشار خواهند بود تا با چالشهای سيستمی سازگار شوند. دولت- ملت «تحت تاثیرِ تغييرات اقليمی، آیيننامهها و استانداردهای فناوری و تروریسم بينالمللی به همكاری چندجانبه نياز دارد. ناتوانی حكومتها در برآوردن نيازهای شهروندان، نابرابری و سياستهای هویتی، خطر ناپایداری را افزایش خواهد داد. واکنش مناسب به این چالشها نه فقط به منابع و ظرفيت کافی، بلكه به اراده سياسی نيز نياز دارد. بهعلاوه گستره این چالشها ممكن است از توانایی حكومتها بهتنهایی و نهادهای بينالمللی خارج باشد و درنتيجه نقش پُررنگتر فعالان خصوصی و مردم را بطلبد.
این پژوهشگر اقتصادی افزود: ایران در تله توسعه جدید گرفتار شده است. این تله مرکب از تله بهرهوری یا رشد اقتصادی به دلیل ناتوانی در ورود به اقتصاد دانش و نوآوری، تله آسیبپذیری اجتماعی به دلیل نبود سیاست اجتماعی شایسته، تله نهادی بصورت فساد و تله محیط زیست بصورت تخریب آن و ناتوانی در مقابله با تغییرات نامساعد اقلیمی است.
وی ادامه داد: در حال حاضر تله توسعه به همراه تحریمهای فزاینده، مانع ایجاد اشتغال و دستیابی به مازاد اقتصادی و درآمد سرانه لازم برای تحقق دولت رفاه فراگیر شده است. بطور مثال مطالعات نشان میدهد که تا سال 1396 بالغ بر 11 میلیون نفر (3 میلیون خانوار) در بافتهای فرسوده، و 12 میلیون نفر (3.5 میلیون خانوار) در سکونتگاههای غیررسمی یا در مجموع 23 میلیون نفر و 6.5 میلیون خانوار در تلههای فضایی فقر شهری ساکن بودهاند.
وی افزود: براین اساس برآورد میشود که سکونتگاههای غیررسمی دچار تله سخت فضایی فقر (فقر متراکم) حدود 8 میلیون نفر جمعیت داشته باشند، این جمعیت در بافتهای فرسوده شهری حدود 5 میلیون نفر تخمین زده میشود. البته این بهجز تلههای فضایی فقر در حال شکلگیری در 1500 روستا، در پیرامون شهرهای بزرگ و در داخل شهرها بوده است که بیشک تاکنون شرایط بحرانی اقتصادی و گرانی مسکن بر ابعاد آنها افزوده است. در آینده، در بهترین حالت یا آغاز رشد اقتصادی و ازدیاد تدریجی درآمد واقعی خانوار با سیاست اجتماعی شایسته، و مقابله با تغییرات اقلیمی، باید منتظر افزوده شدن تا حدود 5 میلیون نفر بر حجم تلههای فضایی فقر تا سال 1405 بود؛ اما درصورت عدم سیاستگذاری و برنامهریزی مناسب در زمینههای اقتصادی و سیاست اجتماعی، باید انتظار داشت جمعیت آنها تا 7.5 میلیون نفر افزایش یابد.
وی همچنین بر تعریف اقتصاد دانشبنیان، بخشهای پیشرو و جایگاه دولت توسعهبخش، تعریف آمایش دانش بنیان و جایگاه دولت توسعهبخش، تدوین برنامه و نقشه راه تحقق: زیرساختهای سخت و نرم تحقق اقتصاد دانشبنیان با انطباق موارد یک و دو، آموزش و نهادسازی بخشهای دولتی، عمومی، خصوصی، تعاونی، انجمن های مدنی و صنفی و تعریف برنامه اقدام مشترک توسعه صنعتی دانش بنیان در سطوح ملی، استانی، شهرستانی و بخشهای دولتی، عمومی، خصوصی، تعاونی، انجمن های مدنی و صنفی تاکید کرد.