برگزاری نشست خوانش کتاب «برنامهریزی و قدرت» با حضور مهدی پازوکی در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
دومین نشست خوانش کتاب «برنامهریزی و قدرت» نوشته «فرانسیس بوستاک» و «جفری جونز» ترجمه مهدی پازوکی و علی حبیبی، در محل سالن استاد روزبه موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی برگزار شد. این کتاب، چالشهای برنامهریزی در ایران را با توجه به نقش و شخصیت ابوالحسن ابتهاج، موردبررسی قرار داده است.
در ابتدای نشست، مهدی رضائی، سرپرست مرکز اسناد و پایگاههای آماری اطلاعاتی موسسه، هدف از برگزاری مجموعه نشستهای خوانش کتاب را یادآور شد و گفت: کورونا برای اغلب فعالیتهای فرهنگی محدودیت ایجاد کرده است؛ اما ما تصمیم گرفتهایم که چراغ خوانش و نقد و بررسی کتاب را در موسسه همچنان روشن نگهداریم. در این راستا، کتاب برنامهریزی و قدرت در ایران که تألیف دو تن از صاحبنظران مدرسه اقتصادی لندن است، برای خوانش انتخاب شد. مترجمین کتاب مذکور، آقایان دکتر مهدی پازوکی و دکتر علی حبیبی هستند که این خوانش را آقای دکتر پازوکی، اقتصاددان، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس سابق سازمان برنامه به عهده گرفتهاند که از این بابت، از ایشان تشکر میشود.
سپس آقای دکتر قاسم خرمی، کارشناس مسائل سیاسی ایران، با اشارهای کوتاه به خصوصیات ابوالحسن ابتهاج بهعنوان تکنوکرات سرشناس ایرانی، گفت: نقش تکنوکراتها، در تحولات اقتصادی و صنعتی 15 سال آخر حکومت پهلوی غیرقابلانکار است؛ اما همهکاره شدن تکنوکراتها در یک کشور هم نشانههای از ضعفهای سیاسی و دموکراتیک است. هرچند وجود آنها در بخشهای فنی و مدیریتی ارزشمند است، ولی در فرایند توسعه، تکنوکراتها نمیتوانند جایگزین نهادهای مدنی مثل مجلس و احزاب و مطبوعات شوند؛ وی افزود: متأسفانه در دوره شاه، حکومت درصدد بود این باور را القاء کند که با وجود تکنوکراتها از دیگر نیروهای اجتماعی بینیاز است؛ اما در ادامه، شرایطی ایجاد شد که حتی تکنوکراتهای بنامی مثل ابتهاج و عالیخانی و سمیعی نیز تحمل نشدند و از مدیریت کشور کنار گذاشته شدند.
سپس، دکتر مهدی پازوکی، اقتصاددان، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس سابق سازمان برنامه، ابتدا به دلایل انتخاب این کتاب برای ترجمه و نیز تشریح مهمترین مباحث و یافتههای کتاب پرداخت و در نهایت حاضرین در نشست به طرح نظرات و دیدگاههای خود در این خصوص مبادرت ورزید که مهمترین مباحث مطروحه توسط ایشان به شرح زیر است.
اهمیت ابتهاج برای اقتصاد ایران در سده بیستم
1- ابتهاج دستنشانده خارجیها نبود، بلکه بیشتر در پی استفاده از خارجیها برای منتفع کردن ایران بود. برخی محافل ایرانی ابتهاج را بهطور غیرمنصفانه دستنشانده غربیها میدانستند. آنها برای توجیه چرایی عدم قبول اندیشههای ابتهاج، او را عنصر بیگانه معرفی کردند.
2- ابتهاج بنیانگذار نهادهای مختلفی در ایران بود و نقش چشمگیری در ایجاد نهادهای اثرگذاری که پیشنیاز اصلی توسعه پایدار کشور بودند، ایفا کرد.
3- مهمترین نقش ابتهاج، پیشگامی او در اندیشه توسعه اقتصادی برنامهریزیشده در ایران بود.
در شرایطی سیاسی آن روز ایران، ابتهاج فردی سازشناپذیر و دارای استقلال عمل بود. گواه این امر اینکه بهمحض انتصاب به مقام ریاست سازمان برنامه، به خواستههای بیمورد دیگران، اعم از دوست یا مقام ارشد یا حتی خود شاه، اعتنا نمیکرد. از این لحاظ، او فردی کاملاً استثنایی به شمار میرفت. بااینحال، ابتهاج، به دلیل نداشتن پایگاه قدرت، نتوانست جایگاه مستقل خود را در بانک ملی و بعداً در سازمان برنامه، برای مدت زیادی حفظ کند.
ابتهاج برای اقتصاد ایران چند هدف را دنبال میکرد:
- ایجاد نهادهای مدرن اقتصادی در ایران؛
- ارتقاء جایگاه بینالمللی کشور؛
- به چالش کشیدن قدرت بانک شاهنشاهی ایران؛
- محدودکردن نفوذ سوء بنگاههای غربی بر اقتصاد ایران؛
برنامهریزی در ایران مدیون حضور ابتهاج است. ایران یکی از نخستین کشورهای درحالتوسعه جهان بود که برنامهریزی اقتصادی را به اجرا درآورد. اولین برنامه هفتساله کشور سرانجام در سال 1949 (1328) به اجرا درآمد؛ یعنی سه سال زودتر از نخستین برنامه هند. همچنین چین که از الگو برنامهریزی اتحاد شوروی پیروی میکرد، نخستین برنامهاش را در سال 1953(1332) آغاز کرد. درحالیکه نیروهای شوروی هنوز در ایران بودند، این ابتهاج بود که به این نتیجه رسید که مشکل کشور فراتر از حفظ مرزهای کشور است. او معتقد بود مشکل اصلی فقری است که بیشتر مردم گرفتار کرده است و در صورت ریشهکن نشدن آن، نبرد دیر یا زود به نفع روسها پایان خواهد یافت.
ابتهاج و بانکهای خارجی
باور ابتهاج در مورد جایگاه بانکهای خارجی در ایران این بود که آنها باید بهگونهای فعالیت کنند که بیشترین منافع عاید اقتصاد ایران شود، مثلاً تأمین مالی تجارت خارجی ایران. مجموعه تعهدات و قیودی که ابتهاج بر بانکهای خارجی اعمال کرد عبارت بودند از:
- آنها باید سرمایه به ایران وارد کنند.
- سود آنها باید فقط به نسبت مقدار سرمایهای که به ایران آوردهاند به خارج منتقل شود.
- معاملات ارزی باید تحت کنترل بانک ملی (نقش بانک مرکزی آن زمان را داشت) باشد.
- نباید خارج از تهران شعبه دیگری داشته باشند.
آمریکا نیز تلاش داشت تا ابتهاج را از صحنه بیرون کند. زمانی که یوجین بلک، رئیس وقت بانک جهانی، به ایران آمد، در جلسهای رسمی که ابتهاج نیز در آن حضور داشت، به بلک به شاه میگوید: «شما بسیار خوششانس هستی که فردی چون ابتهاج را برکنار کردی». شاه پس از چند لحظه درنگ میگوید: «میدانید ما چرا ابتهاج را از بانک ملی کنار گذاشتیم؟ این شما بودید که به ما وعده دادید در صورت برکناری او، یک وام 100 میلیون دلاری به ما پرداخت خواهید کرد. ما این کار را کردیم، اما یک دلار هم دریافت نکردیم».
تلاش ابتهاج برای دورسازی صاحبان قدرت از اقتصاد
ابتهاج بر این باور بود که نخستوزیر حق ندارد در امور جاری سازمان برنامه دخالت کند. دعوای سازمان برنامه و دولت، بهواقع به خاطر استقلال سازمان بود که دولت، این استقلال را تحمل نمیکرد. ابتهاج نسبت به آرمانهای بلندپروازانه شاه برای تبدیل ایران به یک قدرت نظامی روی خوش نشان نمیداد و آمریکا را نیز به دلیل اینکه شاه را دراینباره تشویق میکرد همواره موردانتقاد قرار میداد. ابتهاج سیاسی شدن سازمان برنامه را از همان اوایل دهه (1340) محکوم کرد و بهشدت منتقد شیوه مدیریت برنامه سوم توسعه بود. این برنامه، نخستین تلاش برای «برنامهریزی جامعه» بود و در آن تلاش فراوانی برای توسعه صنعتی کشور در مقایسه با برنامههای پیشین صورت گرفت.
شاه مدام از ملاقات با ابتهاج سربازمی زد؛ سرانجام وی در 21 بهمن 1338 با شاه دیدار کرد. این دیدار آخرین دیدار ابتهاج با شاه طی 18 سال بعدی بود. ابتهاج دریافت که بازی را باخته است و دیگر شاه حامی او نیست. روزی او مجدداً نامهای به شاه نوشت و ضمن یادآوری نامه قبلی و موضوع استعفایش از سازمان برنامه، همان روز دفتر کار خود را ترک کرد و دیگر هرگز به آن سازمان بازنگشت.
دیدگاههای ابتهاج
- اندیشه و تلاشهای ابتهاج بر یک موضوع محوری متمرکز بود و آن، چگونگی بهرهبرداری از درآمدهای حاصل از بخش نفت بود.
- او اعتقاد داشت رفع عقبماندگیهای گسترده اجتماعی و اقتصادی ایران، فقط از طریق تخصیص منطقی درآمدهای نفتی در جهت رشد بیشتر اقتصادی میسر خواهد شد.
- او معتقد بود فرایند توسعه باید توسط مدیران حرفهای، شایسته و بیطرف هدایت شود و کسانی که دیدگاه کوتاهمدت دارند، برای این کار مناسب نیستند.